به روایت کلمات

توصیفی اندر احوالات مغز به روایت تولیداتش

به روایت کلمات

توصیفی اندر احوالات مغز به روایت تولیداتش

کورت گودل یه قضیه معروف داره به اسم ناتمامیت.میگه توصیف کامل جهان با استفاده از هر سیستم قاعده‌مندی از نمادها ناممکنه.یعنی هر چیزی،زبان گفتاری یا نوشتاری،ریاضیات،فیزیک،محاسبه،یا حتی موسیقی و سیستمهایی از این نوع،توصیفشون از جهان ناتمامه.یعنی همیشه یه چیزی باقی میمونه.ولی مگه چیزی به غیر از زبان داریم؟مگه چیزی به غیر از این باغ وحش کلمات داریم؟مگه میتونیم توصیف رو توصیف کنیم؟!اصلا ناتمام بودنش ضعفه یا قوت؟اصلا مگه حاصل همین ناتمام بودن اسمش تمدن نیست؟


در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود. همان در ابتدا نزد خدا بود. همه چیز به واسطه او آفریده شده. به غیر از او چیزی از موجودات وجود نیافت. در او حیات بود و حیات نور انسان بود؛ و کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد پر از فیض و راستی و جلال او را دیدیم.


یوحنا - باب اول


حالا بزاریمش به حساب تکامل نامقدس یا انجیل مقدس؟


اگه اسمش خداست،باید تمام حسابش کنیم یا ناتمام؟توصیف کدومشون با زبان ناتمام ممکنه؟

هرچی که هست،نمیتونیم به کمال وصف برسیم،فقط می تونیم نزدیک شدن بهش رو باور داشته باشیم!

مهم نیست.مینویسیم به نامش!

  • اسب پیر